در این روزهای غم یاد میکنم از مولانا عبدالحکیم حسنآبادی (گمشادزهی) رحمهالله، یکی از استادان و زحمتکشان دارالعلوم زاهدان که پس از زلزلۀ مهیب بم در مقام سرپرست کاروان کمکرسان مؤسسۀ خیریۀ محسنین و مرکز علمی ـ اجتماعی دارالعلوم زاهدان، در دیماه سرد سال ۱۳۸۲ چه زحمتها که متحمل نشد و چه تلاشها که نکرد. روحش شاد و یادش همیشه گرامی باد.
در آن روزهای سخت ۲۱ سال داشتم و در دارالعلوم زاهدان تحصیل میکردم. وسعت فاجعه به قدری بود که بزرگان دارالعلوم در همان نخستین ساعات پس از حادثه، تشکیل جلسۀ فوری دادند و در نتیجه همراه با بسیاری از ارگانهای دولتی و مردمی به کمک حادثهدیدگان شتافتند. چندین کامیون پر از اقلام خوراکی و بهداشتی مورد نیاز و چند اتوبوس پر از طلاب به بم اعزام شدند. طلاب به محل حادثه که رسیدند همه تا پای جان زحمت کشیدند. همه کار کردند، از زیر آوار درآوردن پیکرهای بیجان تا بیرون کشیدن وسایل خانههای مردم و تقسیم اقلام خوراکی و پوشاک میان آنها. طلاب اهلسنّت اعزامی از دارالعلوم زاهدان حتی در حمل جنازهها و تدفین آنها ایفای نقش کردند.
به گمانم بیش از یک هفته آنجا اقامت کردیم. شبهای سرد بم را در چادرها سر میکردیم و روزها با بیل و کلنگ به دل شهر میزدیم. یاد تلاشهای بیدریغ و مدیریت جهادی استاد مولانا عبدالحکیم حسنآبادی رحمهالله به خیر! او همه کار میکرد. تلاشهایش حماسی بود و پر از انرژی. چنان باروحیه و خستگیناپذیر ظاهر میشد که ما شرمنده میشدیم احساس خستگی کنیم.
شب آخر کنار جادۀ بم ـ زاهدان منتظر اتوبوس بودیم. از زاهدان برای انتقال ما اتوبوس اعزام نشده بود و ما باید چند نفر چند نفر با اتوبوسهای عبوری میرفتیم. بیش از یک هفته حشر و نشر داشتن با خاک و بیل و کلنگ، ظاهری عجیب برای ما ترسیم کرده بود. شده بودیم شبیه زلزلهزدگان. و من تصویر دویدنهای آن شب مرحوم مولانا عبدالحکیم را مثل فیلمی ضبط شده در خزینۀ خاطر دارم، به ما امر کرده بود که کمی دورتر از جاده بایستیم تا انبوه جمعیتمان اتوبوسها را فراری ندهد. اتوبوسها تا از سرعت خود به نشانۀ توقف کم میکردند استاد مرحوم تا محل توقف کامل اتوبوس میدوید با راننده صحبت میکرد کرایه را پرداخت میکرد و چند نفر از ما را با تکیه کلام «طالب جان» صدا میزد و سوار اتوبوس میکرد. و باز اتوبوسی دیگر و دویدن هایی دیگر.
فقط خدا میداند که آن شب آن عزیز سفرکرده، آن مرد خستگیناپذیر، آن مرد روزهای سخت چقدر زحمت کشید، چقدر تلاش کرد و خستگی به جان خرید تا ما احساس خستگی نکنیم. خدای متعال روحشان را در جوار بهترین رحمتهای خود جا عنایت کند و با انبیا و اولیا محشورشان بدارد.
یعقوب شه بخش